خاطرات خنده دار
تاريخ : برچسب:خاطرات خنده دار, | | نویسنده : zahra

 اغا ما یه روز رفته بودیم بیمارستان.دکتر هنوز نیومده بود من رو صندلی نشسته بودم هدفون تو گوشم(خودتون تصور کنید)بعد یه خانمه اومد بوده یه ساعت داشته با من حرف میزده من نفهمیدم بالاخره فهمیدمو هدفونو برداشتم خیلی شیک پرسید اتاق ارتوپد کدومه روبه روی من دیوار بود به دیوار اشاره کردم (خو اتاقش اونور دیوار بود)زنه داشت به دیوار نگاه میکرد هی منم هدفونو زدم به گوشم دیدم داره هنوز دیوارو نگاه میکنه منم فکر کنم بلند گفتم راه مخفی نداره دیدم همه بیمارا و هرکی اونجا بود داشتند یه چیو گاز میزدند زنه ام سری محلو ترک کرد



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







  • اوکسیژن
  • ریاح